من و او

ساخت وبلاگ

این اواخر خیلی جدی تر دارم زندگی مون رو تحلیل می کنم. چرا ما هم رو انتخاب کردیم؟؟ با اییین همه تفاوت سلیقه و طرز فکر و ... چند وقت پیش داشتم یه کتاب روانشناسی می خوندم. اونجا گفته بود اگثرا خانوم ها در ازدواج کسی رو در نهایت انتخاب می کنند که شبیه پدرش ون هست. خیلی جالبه که مثلا من همه زور خودم و زدم که این اتفاق نیفته. همیشه با خودم می گفتم من انتخابی متفاوت خواهم داشت. مسیر من کاملا جداست. راه و روش و منش و ... و در جلسات روانکاوی به این نتیجه رسیدم پا گذاشتم جا پای مامانم :)))

یکم ترسناک میشه ولی انگار ناخوداگاه ست که دراه تو رو مدیریت میکنه و تو هیچ ایده ای نداری که داره چه اتفاقی می افته. و مادامی که به یه شناخت کافی به خودمون و ناخوداگاه مون نرسیم هم تمومی نداره. قسمت خنده دارش اینجاست که عطا هم کسی و انتخاب کرده به شدت شبیه مامانشه. قدیما تو صحبت هامون عطا همیشه می گفت توام مث مامان جون . فلان و بیسار و .. اخرش زندگیت میشه مثل اون :)))

و من سرسختانه دفاع می کردم و اصرار داشتم که من شبیه مامان جون نیستم:/ 

همه اینا رو گفتم که یادم بمونه و یادم باشه که من می خوام این سیکل یه جایی تموم بشه. ما نشیم شبیه پدر و مادرامون عطا. اما به تنهایی امکانش نیست. اگر تو نخوای نمیشه ...

 

دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : speciallyo بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 21:50