آدمي كه براي كسي تكليف تعيين مي كند. خودخواه ست ديگر... بايد باب ميل او در جمع حأضر شوم. باب ميل او حرف بزنم.
باب ميلش بخوابم.بخورم و بله ب...ينم!
البته از ان روز كه خودم را از بندهاي مادي اش رها كردم انگار كمي ازادترم. گويي در بند نيستم انطور!
وقتي با تحكم صدايم ميزند و ميخواهد توبيخم كند ديگر دست و پأيم نميلرزد.
گوش ميدهم و سكوت مي كنم. در صدد تبرعه خودم بر نمي ايم. من همينم!
ااااه اگر ميدانستم اين وابستگي مادي اينقددددر دست و پايم را ميبندد نگاهي هم به ان نمي انداختم...
دختری که خودش را گم کرد...برچسب : نویسنده : speciallyo بازدید : 141