٢٨ سالگي

ساخت وبلاگ
٢٢ روز ه كه از تولد ٢٨ وبلاگ سالگي کلمه م ميگذره.

عادت هر ساله اس كه بيام اينجا و مطلبي براي تولدم بنويسم. راستش تمام اين چند روز به اين فكر ميكردم كه خوب هدفم و برنامه ام براي ٢٨ وبلاگ سالگي کلمه چه خواهد بود؟

اينكه در كار و زندگي پيشرفت كنم و به موفقيت برسم خواسته ي هر ادميه. اما من چيزي فرأي همه ي اينهارو ميخوام. مدتي پيش  بنده ي خدايي گره اي در زندگيم انداخت و من رو چند روزي درگير نفرت و سياهي كرد. وقت زيادي صرفش كردم. بار اولش هم نبود و بار اخرش هم نخواهد بود. به خودم اومدم و ديدم چند روزه كه دارم روح و روان و وقتم رو صرفش مي كنم. مدام تو مغزم داشتم باهاش بحث ميكردم و عالم و ادم رو متهم ميكردم به كم لطفي و بي انصافي در حق من. اين داستان بودن ادمهايي كه در خواسته يا ناخواسته باعث ناراحتيمان ميشوند براي همه مان هميشه هست و خواهد بود. يكجا و يكبار براي هميشه بايد با اين معضل كنار مي اومدم. دنبال راه حل بودم صبح و شب و بالاخره يافتمش. تنها راه داشتن ارامش در زندگي ( در مواجهه با اين مدل مسايل) اينه كه جز به خوبي أدمها به هيچ بخش منفي وجوديشون فكر نكنيم. و چقدر برام مؤثر بود. تمرين رو شروع كردم. به محض دلخوري از شخصي همه ي فكرم رو ميزارم به لطف هايي ك ب من كردن هر چند كم. اب روي اتيش هست. هر روز به خودم ياداوري مي كنم "جز خوبي هيچ چيز رو نبين" جز خوبي هيچ نبين... اميدوارم اين تمرينها تبديل به عادت و در نهايت خوي من بشه... يكسال فرصت دارم كه روي اين بخش وجوديم كار كنم. چشمهام رو بستم و ارزو كردم؛ 

"خدايا نفسم رو به حال خودم وا مگذار" و شمع هاي ٢٨ وبلاگ سالگي کلمه مرو فوت كردم.

دختری که خودش را گم کرد...
ما را در سایت دختری که خودش را گم کرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : speciallyo بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:23