بايد ميرفتم
بايد همان موقع كه فقط يك قدم با بورس فاصله داشتم مي گرفتمش و ميرفتم
من آدم اينجا نيستم
من تاب ندارم ... من طاقت ندارم... همان موقع كه مادرم ريشه تلخ ترس را در دلم كاشت بايد ميرفتم.
بايد از مادرم فرار ميكردم. بايد از همان دور ميپرستيدمش. اينقدر نزديك بودن به او مرا ميسوزاند.
برچسب : نویسنده : speciallyo بازدید : 141